دعاوی حقوقی و کیفری

«دعوا» یکی از رایج‌ترین اصطلاحات دنیای حقوق می‌باشد. سیری گذرا در قوانین ایران حکایت از آن دارد که این اصطلاح در این مقررات در معانی مختلفی به کار رفته و انواع مختلفی نیز دارد. در این نوشتار ابتدا معنای لغوی و حقوقی این اصطلاح مورد بررسی قرار گرفته و سپس تفاوت بین دعاوی حقوقی و کیفری تبیین خواهد شد.

معنای لغوی و حقوقی «دعوا» چیست؟

در فرهنگ معین واژه‌ دعوا در معانی مختلفی هم‌چون ادعا کردن، خواستن، نزاع و دادخواهی به کار رفته است. از حیث حقوقی نیز تعاریف مختلفی برای این اصطلاح از سوی حقوق‌دانان ارائه شده است که با معنای لفظی آن قرابت دارد. طبق تعریفی که دکتر عبدالله شمس، یکی از اساتید برجسته‌ی حقوق، در جلد نخست کتاب خود تحت عنوان آیین دادرسی مدنی ارائه نموده است، دعوی در معنای حقوقی عبارت است از توانایی قانونی که براساس آن مدعی ِحق تضییع یا انکارشده می‌تواند به مراجع ذی‌صلاح مراجعه نموده و وارد بودن یا نبودن این ادعا را در معرض قضاوت بگذارد و از این مراجع ذی‌صلاح ترتب آثار قانونی مربوطه را درخواست نماید. طرف مقابل نیز می‌تواند با آن مقابله نماید و برای وی این توانایی ِمقابله به معنای «دعوا» می‌باشد.

بنابراین، دعوا زمانی می‌تواند ایجاد شود که اولاً حق قانونی و مشروعی، واقعاً یا به صورت ادعایی وجود داشته باشد و ثانیاً این حق قانونی و مشروع در عمل یا در ادعا مورد انکار یا تجاوز واقع شده باشد. در صورت وجود این دو قید مدعیِ حق می‌تواند برای احقاق حق تضییع‌شده‌ خود اقدام نماید.

دسته بندی بعدی امور مالی شرکتی است، در امور مالی شرکت ها چند نکته بسیار پر اهمیت وجود دارد، یکی از این نکته های مهم تمرکز و نظارت بر عملکرد مالی شرکت است همچنین توجه به این نکته که شرکت در چه پروژه هایی باید مشارکت کند. آیا این مشارکت سودی به همراه دارد، درصد سود و زیان مشارکت برسی شود و اینکه مقدار مالیات پرداختی باید محاسبه شود.

در ضمن سهام شرکت چگونه باید در بازار سهام خاص یا سهام عمومی ارائه شود از اهمیت بالایی برخوردار است. دسته بندی بعدی امور مالی دولتی است ، مدیر امور مالی دولتی  وظایفی بر عهده دارد که یکی از این وظایف نظارت بر منابع و بوجه های تعیین شده است همچنین نظارت بر طریقه پرداخت خدمات مالی، در ضمن باید از هزینه های اضافی که ممکن است بوجود آید باید جلوگیری کند توجه به توزیع درآمد و تثبیت کردن وضعیت اقتصادی از دیگر مسئولیت های مدیر خدمات مالی است.

خدمات مالی برای شرکت هایی که در زمینه ی مدیریت پول و سرمایه کار می کند استفاده می شود. با استفاده از خدمات مالی این امکان را دارید که بتوانید در کمترین زمان تصمیماتی دقیق متناسب با کسب و کار خود بگیرید. زمانی که قدرت مالی اشخاص افزایش می یابد، نیاز به خدمات مالی بوجود می آید که این امر باعث بوجود آمدن بازار خدمات مالی می شود.

فرق بین دعاوی حقوقی و کیفری در چیست؟

دعوا به معنایی که در بند پیشین مورد اشاره قرار گرفت، انواع مختلفی دارد اما در یک تقسیم‌بندی کلی به دو نوع دعوای حقوقی و دعوای کیفری تقسیم می‌گردد. اشخاص حقیقی یا حقوقی که درصدد اقامه دعوا می‌باشند، باید پیش از هر اقدامی با بهره‌گیری از مشاوره‌های تخصصی، حقوقی یا کیفری بودن موضوع دعوا را تشخیص داده و سپس براساس آن، اقدامات قانونی لازم را انجام دهند.

مهم‌ترین تفاوت بین دعاوی حقوقی و کیفری بدین شرح است:

الف. تفاوت بین دعاوی حقوقی و کیفری در نحوه طرح دعوی

یکی از مهم‌ترین وجوه افتراق دعوای حقوقی و دعوای کیفری، نحوه‌ی طرح این دعاوی است. اقامه‌ی دعوای حقوقی نیازمند تنظیم و تقدیم دادخواست و در برخی از موارد قانونی، نیازمند تنظیم و تقدیم درخواست می‌باشد اما طرح دعوای کیفری مستلزم تنظیم شکوائیه است. بنابراین، نمی‌توان اموری را که فاقد جنبه‌ی کیفری است، از طریق طرح شکایت مورد پیگیری قرار داد. هم‌چنین اقامه‌ی این دعاوی بدون پرداخت هزینه‌ی دادرسی امکان‌پذیر نیست؛ با این تفاوت که هزینه‌ی دادرسی در تمامی دعاوی کیفری یکسان و برابر بوده اما در دعاوی حقوقی این هزینه براساس بهای خواسته متغیّر می‌باشد. بنابراین، به میزانی که بهای خواسته افزایش یابد، هزینه‌ی دادرسی نیز افزایش خواهد یافت. البته در صورتی که خواهان دعاوی حقوقی توانایی پرداخت این هزینه را نداشته باشد، می‌تواند در ابتدا با تقدیم دادخواست اعسار بدون پرداخت این هزینه در مراحل ابتدایی، دعوای حقوقی خود را طرح نماید. به طرفین دعوای حقوقی، «خواهان» و «خوانده» و به طرفین دعوای کیفری، «شاکی» و «مُشتکی‌عنه» گفته می‌شود.

ب. تفاوت بین دعاوی حقوقی و کیفری در مرجع صالح به رسیدگی

یکی دیگر از وجوه تمایز بسیار مهم میان دعاوی حقوقی و کیفری، مرجع قضایی صالح برای رسیدگی به هر یک از آن‌ها می‌باشد. مرجع صالح برای طرح شکایت دادسرا می‌باشد. البته این شکایات ممکن است در نزد ضابطان دادگستری(هم‌چون افسران و درجه‌داران نیروی انتظامی) نیز صورت گیرد ولی با این حال باید آن‌ها نیز پس از ثبت شکایت آن را به مقامات قضایی ارجاع دارند. پس از انجام تحقیقات مقدماتی در خصوص پرونده، حسب اینکه موضوع شکایت چه باشد، پرونده کیفری با صدور قرار جلب به دادرسی به دادگاه‌های کیفری ارجاع داده می‌شود تا پس از انجام بررسی‌های لازم حکم قانونی صادر شود. این در حالی است که در دعوای حقوقی مراجع قضایی حقوقی صلاحیت رسیدگی به دعوا را دارند و اساساً نهاد دادسرا در این مراجع وجود ندارد. از حیث صلاحیت محلی نیز در دعاوی حقوقی قاعده آن است که دادگاه محل اقامت خوانده صلاحیت رسیدگی دارد اما در دعاوی کیفری شکوائیه باید در دادسرای محل وقوع جرم تنظیم گردد.

پ. تفاوت بین دعاوی حقوقی و کیفری در اسباب طرح دعاوی

تمایز مهم دیگری که میان دعوای حقوقی و کیفری وجود دارد، به سبب طرح هر یک از این دعاوی باز می‌گردد. بدین معنا که دعوای کیفری که با تنظیم شکایت‌‌نامه باید طرح شود، برای موقعیتی است که موضوع جنبه‌ی کیفری دارد. به عبارت بهتر، در صورتی که شخصی ادعا داشته باشد حقی از وی تضییع شده و تضییع این حق با رفتاری صورت گرفته باشد که قانون‌گذار آن را جرم‌انگاری کرده است، شخص مدعی باید با طرح دعوای کیفری در راستای احقاق حق خود گام بردارد. مقصود از جرم نیز رفتاری است که قانون‌گذار در قانون مجازات اسلامی یا قوانین دیگر برای آن مجازات در نظر گرفته است. حال اگر تضییع حق با رفتاری صورت گرفته باشد که قانون‌گذار آن را جرم‌انگاری نکرده است، تنها راه موجود برای احقاق حق طرح دعوای حقوقی از طریق تنظیم دادخواست خواهد بود. در واقع امکان دارد که شخصی با رفتار خود حق دیگری را مورد تعرض قرار دهد اما این رفتار عنوان مجرمانه نداشته باشد. در این حالت طرح دعوای حقوقی تنها راهی است که صاحب حق پیش روی خود دارد.

ت. تفاوت در نتیجه و اثر مترتب بر طرح دعاوی کیفری و حقوقی

تفاوت بین دعاوی حقوقی و کیفری دیگری که وجود دارد، نتیجه و اثر مترتب بر هر یک از این دعاوی می‌باشد. همان‌طور که ذکر شد، طرح دعاوی کیفری زمانی محمل قانونی دارد که رفتار انجام شده که به تضییع حقوق دیگری انجامیده است، دارای عنوان مجرمانه باشد؛ یعنی قانون‌گذار آن را جرم‌انگاری نموده و برای آن مجازات در نظر گرفته باشد. مهم‌ترین اثر مترتب بر طرح دعوای کیفری آن است که در صورت صدور حکم محکومیت، شخص ِمحکوم علاوه بر اینکه ملزم می‌گردد آسیب وارده بر طرف مقابل را جبران نماید، به تحمل مجازات قانونی نیز محکوم می‌شود. این در حالی است که در دعاوی حقوقی، نمی‌توان از دادرس انتظار صدور حکم مجازات شخص محکوم را داشت زیرا اساساً نه وی صلاحیت صدور چنین حکمی را دارد و نه آن‌که رفتار ارتکاب یافته جنبه‌ی مجرمانه دارد که منجر به صدور حکم مجازات برای محکوم شود. در این دعاوی ضمانت‌اجرای قانونی حسب مورد و با توجه به نوع دعوا متفاوت از دعوای کیفری است. با این حال ممکن است پرونده کیفری در مسیری قرار گیرد که برخی از اصحاب دعوا سعی داشته باشند بخاطر منافع خود، امر کیفری را به امر حقوقی بدل نمایند. در این موارد باید توجه داشت که تبدیل امر کیفری به امر حقوقی موجب می‌شود که بخش مهمی از ضمانت‌اجرا در احقاق حق از بین برود و در عمل موجب تحمیل ضرر و زیان بر طرف مقابل گردد.

تفاوت دادخواست با شکوائیه چیست؟

شکایت کیفری یا همان دعاوی کیفری ابتدا در دادسرا مطرح می‌شود و بعد از تحقیقات در کلانتری (یا آگاهی) و دادسرا به دادگاه کیفری فرستاده می‌شود. به شخصی که شکایت کیفری می‌کند شاکی و طرف مقابل او متهم گفته می‌شود. متن شکایت شکوائیه نامیده می‌شود که در هر برگه‌ای می‌توان نوشت. پس اولین قدم برای ثبت شکایت کیفری مراجعه به دادگاه کیفری و دریافت فرم شکواییه است. شکواییه، ورقه چاپی‌ای است که موارد از قبیل نام شاکی ، آدرس و موضوع دعوی در آن نوشته شده است که باید توسط شاکی تکمیل شود.

در مقابل، دعوای حقوقی مستقیماً در دادگاه حقوقی مطرح می‌شود و شخصی که دعوا را طرح می‌کند خواهان و طرف مقابل او خوانده نامیده می‌شود. در بسیاری از مواد قانونی دادخواست به معنی برگه دادخواست استفاده می‌شود که همان برگه‌ای‌ست که شخص به وسیله آن طرح شکایت حقوقی یا همان دادخواهی خود را به دادگاه ارائه می‌کند. متن خواسته باید در برگه مخصوصی که دادخواست نام دارد نوشته شود.

همانطور که برای اقامه یک دعوای حقوقی باید دادخواستداد برای ثبت دعوای کیفری نیز باید شکوائیه تنظیم کرد.

به‌طور خلاصه تفاوت دادخواست با شکوائیه را می‌توان در این موارد نام برد:

  • شکایت کیفری مربوط به دعاوی کیفری است که مقررات مربوط به آئین دادرسی کیفری بر آن حاکم است  ولی دادخواست حقوقی مربوط به ثبت دعوای حقوقی که مقررات آئین دادرسی مدنی در آن اعمال می‌شود.
  • برای ثبت دعوای حقوقی باید دادخواست (دادخواست حقوقی) تنظیم کرد ولی برای اقامه دعوای کیفری نیاز به تنظیم شکواییه می‌باشد.
  • دادخواست حقوقی به دادگاه حقوقی و شکوائیه به دادسرا یا دادگاه کیفری ارائه داده می‌شود.
  • شکوائیه را هم می‌توان در برگه معمولی (به شرط درج اطلاعات لازم ) و هم می‌توان در فرم مخصوص شکواییه نوشت. اما طرح شکایت حقوقی حقوقی باید حتما در فرم دادخواست چاپی ثبت و تنظی شود.

موضوعاتِ واجدِ دو جنبه‌ حقوقی و کیفری

حال که مهم‌ترین تمایزهای میان دعاوی حقوقی و کیفری مورد اشاره قرار گرفت، اشاره به این نکته نیز ضروری است که برخی از موضوعات فقط حقوقی، برخی دیگر صرفاً کیفری و برخی نیز هم حقوقی و هم کیفری می‌باشند. در دو گروه نخست(یعنی دعاوی صرفاً حقوقی و یا دعاوی صرفاً کیفری)، فقط یک راه برای احقاق حق وجود دارد اما در موضوعاتی که دارای دو جنبه می‌باشند، شخصی که ادعا دارد حقی از وی ضایع شده است می‌تواند هر یک از دو روش فوق‌الذکر(حقوقی یا کیفری) را برای احقاق حق خود به کار گیرد. یکی از بارزترین موضوعاتی که دارای دو وجه کیفری و حقوقی می‌باشد و برای پیگیری آن‌ می‌توان از هر دو روش بهره جست، صدور چک روز بلامحل است. صدور چک روز بلامحل جرم است؛ از این رو دارنده‌ی چک بلامحل هم می‌تواند ضمن تنظیم شکوائیه با مطالبه‌ی وجه چک و ضرر و زیان خود در دادگاه کیفری در پی وصول مبلغ چک خود برآید و هم‌ می‌تواند با تنظیم دادخواست حقوقی به این هدف برسد. همان‌طور که پیش‌تر نیز ذکر شد، در صورت طرح دعوای کیفری صادرکننده‌ی چک علاوه بر الزام به پرداخت مبلغ چک، با مجازات قانونی صدور چک بلامحل نیز مواجه خواهد شد ولی در صورت طرح دعوای حقوقی حکم صادره صرفاً مشتمل بر الزام به پرداخت مبلغ چک و هم‌چنین خسارت تأخیر تأدیه خواهد بود.

شکایت کیفری بهتر است یا حقوقی ؟

در مبحث تفاوت بین دعاوی حقوقی و کیفری، یکی از سوالاتی که بسیار پرسیده می‌شود این است که شکایت کیفری بهتر است یا حقوقی؟ نکته‌ای که باید به آن توجه کنید این است که بدانید شکایتی که قصد مطرح کردن آن را دارید حقوقی است یا کیفری؟ از آنجایی که مراجع متعدد دادگستری هر کدام عهده‌دار رسیدگی به یک سری امور و دعاوی مشخص هستند شکایتی که در دادگاه کیفری مطرح می‌شود نمی‌تواند در دادگاه حقوقی مطرح شود. همچنین هر کدام از این مراجع، آیین دادرسی مخصوص به خود را دارند یعنی برای اقامه دعوی در هر یک از این دادگاه‌ها باید تشریفات مخصوص به همان مرجع را طی کرد تا دادگاه بتواند به موضوع دعوی رسیدگی کند. به عبارت دیگر هر کدام از این شکایت‌ها شعبه دادسرا و دادگاه مخصوص خودشان را دارند که شما باید برای طرح شکایت به آنها مراجعه کنید.

اگر هنوز نمی‌دانید برای مشکلی که برایتان پیش آمده شکایت کیفری بهتر است یا حقوقی می‌توانید از مشاور حقوقی ما کمک بگیرید و یا در قسمت پرسش حقوقی، سوال خود را پرسیده تا کارشناسان ما در عدل جویان سایا پاسخ دهند.

برای شناخت این که یک دعوا حقوقی است یا کیفری ، یک راه‌حل ساده این است که دعوا زمانی کیفری است که کاری که طرف مقابل انجام می‌دهد و باعث ضرر و زیان شما شده در قانون جرم محسوب شود و شما با شکایت کردن، به‌دنبال کیفر شدن و مجازات متهم باشید. اما دعوای حقوقی تنها اختلافی است که هدف شما از پیگیری آن، معمولا مجازات طرف مقابل نیست بلکه می‌خواهید به حق و حقوق خود یا ارث و میراث یا نفقه‌تان برسید یا اینکه خسارتی را که به شما وارد شده است بگیرید.

شکایت کیفری چیست؟

شکایت کیفری مربوط به جرایم کیفری می‌باشد یعنی عملی که دادگاه برای مرتکب آن مجازات تعیین می‌کند. برای رسیدگی، شکایت کیفری را باید ابتداء به مرجعی بنام دادسرا برد و بعد از انجام تحقیقات در کلانتری و دادسرا , جهت رسیدگی به دادگاه کیفری فرستاده می‌شود. شکایت کیفری را بدون استفاده از وکیل هم می‌توان در دادگستری مطرح کرد و برای مطرح کردن آن (ازهرنوعی که باشد) فقط یک تمبر ۲۰۰۰ تومانی لازم است که در دادگستری برروی آن زده می‌شود. برای دعوت کردن طرف شکایت کیفری (متهم) به دادگاه ورقه‌ای بنام احضاریه برای او فرستاده می‌شود و اگر متهم (مشتکی عنه) به احضاریه توجه نکند و در وقت تعیین شده خود را به مرجع قضایی معرفی نکند، او را جلب و به اجبار به دادگستری می‌برند.

پرونده کیفری حتی با پس گرفتن شکایت از طرف شاکی هم بسته نمی‌شوند (مثل شکایت راجع به قتل، زنا، رشوه).

اگر به دنبال وکیل برای پرونده کیفری‌تان می‌‌باشید می‌توانید به سادگی با تماس با عدل جویان سایا  وکیل متخصص خود را انتخاب کنید!

شکایت حقوقی چیست؟

برای شکایت حقوقی یا همان دعوای حقوقی دادگاه مجازاتی درنظر نمی‌گیرد و فقط مرتکب عمل را به دادن حقوق قانونی دیگران یا انجام تکالیفش ملزم می‌کند. این شکایت حتماً باید در ورقه مخصوصی به نام دادخواست نوشته شود وگرنه به آن رسیدگی نمی‌شود (ورقه دادخواست در داخل دادگستری‌ها قابل خریداری می‌باشند) وسپس دادخواست حقوقی باید مستقیماً به دادگاه برده شود. اکثر شکایت‌های حقوقی باید توسط وکیل دادگستری مطرح شود به طور مثال شکایت‌هایی که موضوع آن مالی و بیشتر از یک میلیون تومان است.  برای طرح شکایت حقوقی، باید به تناسب ارزش مالی که راجع به آن دعوا مطرح شده یک ونیم درهزار تمبر باطل کرد مثلاً برای گرفتن یک طلب ۱۰ میلیون تومانی بالغ بر ۱۵۰ هزارتومان تمبر لازم است. برای دعوت کردن طرف شکایت حقوقی (خوانده) از ورقه‌ای بنام اخطاریه استفاده می‌شود و اگرخوانده به‌موقع حاضر نشود، منتظر او نمی‌مانند و ممکن است حق را به خواهان بدهند.

شکایت‌های حقوقی با پس گرفتن دعوا از طرف شکایت‌ کننده، خاتمه می‌یابند.

خدمات حقوقی عدل جویان سایا بستری را آماده کرده است تا به راحتی بتوانید پرونده‌ حقوقی و یا پرونده کیفری خود را به وکیل متخصص بسپارید و دیگر نگران پیدا کردن وکیل و مشاور حقوقی مناسب با کار خود نبایشد. ما به شما کمک می‌کنیم درخواست خود را برای چند وکیل ارسال کنید و از آنها پیشنهاد همکاری دریافت نمایید و با مقایسه بین رزومه‌ها و قیمت‌ها پرونده خود را به وکیل متناسب با کارتان واگذار نمایید.

چرا با یک مشاوره حرفه‌ای، خیال راحت و بی دغدغه را تجربه نکنید؟ همین حالا درخواست مشاوره تلفنی خود را ثبت کنید.

دعاوی خانواده

خانواده اولین و مهمترین نهاد اجتماعی است که هر فردی از بدو تولد با آن مواجه می شود. به طبع با رشد فرد، می تواند شکل این خانواده تغییر یافته و از خانواده پدری به خانواده زناشویی تغییر شکل دهد. به هر صورت، خانواده به هر شکلی که باشد مانند هر نهاد دیگری قوانین و مقرراتی دارد که اغلب افراد از بسیاری از این قوانین آگاه نیستند. چه بسا در هنگام بروز مشکلات احتمالی، با سردرگمی ناشی از این ناآگاهی مواجه شوند. قوانین خانواده نیز با توجه به امور حقوقی خانواده تدوین شده است.

دعاوی خانوادگی از مهمترین و شایع ترین موارد دعاوی موجود در دادگاهها و حوزه های قضایی شهرهای مختلف میباشد. از جمله این امور: طلاق توافقی،طلاق یک طرفه،حضانت فرزندان،مطالبه مهریه،تمکین،استرداد جهیزیه،نفقه و ….میباشد.

امور حقوقی خانواده

چگونگی انجام طلاق توافقی و در مقابل آن، رجوع از طلاق، قوانین مربوط به نفقه و تمکین، شرایط ملاقات طفل پس از طلاق, شرایط انفساخ نکاح، استرداد جهیزیه در صورت جدایی زوجین و قوانین مربوط به ازدواج مجدد و … همگی از مواردی هستند که حتی با احتمال صفر به وقوع طلاق بین طرفین باید از آن آگاه باشید.

وجود این قوانین در واقع اجازه تخلف از حدود خاص را از هرکدام از طرفین درگیر سلب می نماید. در مواردی نیز، قانون خود اجازه توافق خلاف قوانین را به زن و مرد می دهد که باید نسبت به تبصره های قوانین نیز آگاهی داشته باشید.

به طور کلی وجود این قوانین مربوط به امور خانواده، حمایت بی قید و شرط قانون را از فرد حتی در کوچکترین سطوح اجتماعی نشان می دهد. به خصوص که امروزه با تغییر روحیات زن و مرد، خانواده دیگر استحکام سابق را نداشته و با توجه به افزایش آمار طلاق در کشور، آگاهی از قوانین حمایتی اهمیت ویژه ای دارد.

وکالت امور حقوقی خانواده

بدیهی است که یک فرد به تنهایی قادر به تحقیق و شناسایی تمامی این قوانین است، چه بسا در برخی از موارد با توجه به نیاز روز جامعه، اصلاحاتی در قوانین اعمال می شود که اطلاع از تغییرات به روز نیز دشوار است.

از همین رو در هنگام بروز مسائل و مشکلاتی که نیاز به علم به مسائل حقوقی است، باید با مراجعه به وکلای با تجربه بتوانیم از تمامی حق و حقوق خود دفاع کنیم. وکالت حقوقی امور خانواده امروزه به یکی از زمینه های تخصصی حوزه وکالت و امور حقوقی تبدیل شده است و از این رو وکلای دانا و با تجربه ای در این زمینه پرورش یافته اند.

پیش از انتخاب هر وکیلی، شما لازم است تا حدودی به مشکل خود و راه حل های قانونی آن اشراف داشته باشید تا بتوانید از مهارت وکیل خود اطمینان یابید.

وکیل امور حقوقی خانواده

داشتن وکیل در هر زمینه ای میتواند مسائل را به شکل بهتری کنترل کند. خصوصاً در امور حقوقی خانواده میتواند بهترین گزینه باشد. وقتی در یک خانواده مشکلی مانند دعوا و نزاع بین زن و شوهر به وجود می‌آید، و مسئله به ادامه ی زندگی مشترک ممکن نباشد، و اگر بعد از مراجعه به مشاور خانواده، اگر مشکل مرتفع نشد میتوانند با مراجعه به یک وکیل و مشاوره گرفتن از آن  به مسائل حقوقی خود را مسلط شوند.

حقوق خانواده به مجموعه قوانین و مقرراتی اطلاق می شود که ناظر به تنظیم روابط خانواده است. حقوق خانواده شامل سه بخش مهم است: ازدواج، طلاق و روابط والدین با فرزندان. مباحثی مانند مهریه زوجه و نفقه همسر در بحث ازدواج و مباحث جدایی و طلاق و فسخ نکاح در بخش دوم (طلاق) و مباحث مربوط به نفقه اقارب در بخش سوم قرار دارد.

حقوق خانواده در وهله اول باید به بهبود کنشهای اجتماعی و تقویت ارزشهای اخلاقی در خانواده کمک کند. تعریف استانداردهای رفتاری توسط قانون‌گذار می‌تواند در این جهت کارآمد باشد. احترام قانون‌گذار به دو جنس مرد و زن، ایجاد تعادل در حقوق و تکالیف آنها و توجه به نیازهای متعارف و منطقی آنان از جمله اصولی است که نظام حقوقی باید از آن بهره‌گیرد. دخالت حداقلی در روابط بین والدین و فرزندان از دیگر اصولی است که حقوق خانواده باید از آن پیروی کند.

زن و مرد از طریق نکاح و ازدواج پایگاهی را به نام خانواده ایجاد می‌کنند که ستونهای این بنا زن و مرد هستند. فصل اول این کتاب به مباحث ازدواج و نکاح اختصاص دارد. مباحث نکاح در هفت گروه دسته بندی شده است. در گفتار اول مفهوم، انواع و مشخصات نکاح بررسی می‌شود. سپس مسائل مربوط به خواستگاری و نامزدی بیان می‌گردد. موانع نکاح شامل موانع ناشی از قرابت و غیر آن در گفتار سوم و شرایط انعقاد نکاح در گفتار چهارم بحث می‌شود. مهریه در گفتار پنجم، حقوق و تکالیف زوجین در گفتار ششم و نفقه در گفتار هفتم بیان می‌گردد.

وی اضافه کرده است: زناشویی ممکن است به دلایل متعددی زایل و به پایان برسد. فسخ یکی از طرق انحلال عقد است که به صورت محدود در نکاح نیز جریان پیدا می‌کند. عقد نکاح همچنین به بروز برخی از حوادث و وقایع ممکن است خود به خود منفسخ گردد. روش رایج برای پایان دادن به نکاح طلاق است که ممکن است با توافق زوجین، به تقاضای مرد یا به تقاضای زن انجام گیرد. موارد و مسائل  انحلال عقد نکاح در فصل دوم بررسی شده است.

فصل سوم به روابط والدین و فرزندان اختصاص پیدا کرده است. در این فصل روابط خانوادگی در پنج گروه مورد بررسی قرار گرفته است. گفتار اول بر نسب، ولایت و تابعیت تمرکز دارد و مباحث مربوط به نگهداری، حضانت و تربیت فرزندان در گفتار دوم بررسی شده است. نفقه اقارب اعم از فرزندان و پدر و مادر و مباحث مربوط به حقوق وظیفه و مستمری در گفتار سوم بیان می‌شود. در گفتار بعدی سرپرستی و فرزندخواندگی بررسی می‌گردد. در آخر، تغییر جنسیت، تلقیح مصنوعی و تنظیم خانواده مورد بحث قرار می‌گیرد.